آقای «شیخ یوسف قرضاوى» را سالیان دراز به عنوان چهرهای معتدل در بین عالمان اهل سنت میشناختم، برخی کتابهای علمی وی را دیده و برخی مصاحبهها و برنامههای سلسله وار او را با عنوان (الشریعة و الحیاة) در کانال الجزیره قطر دنبال کرده ام، و بر همین اساس او را در بین عالمان اهل سنت چهرهای روشن فکر میدیدم، وی را به عنوان عالمی میانگاشتم که برخلاف عالم نمایان وهابی در مسیر تقریب بین مذاهب نسبتاً خوش میدرخشید، اما افسوس... این توقع از دانش آموختگان الازهر کمتر میرود که دنباله رو و پیرو دانش آموختگان جامعه وهابی شوند.
توقع این بود که بر مشی سلف الازهر، عالم مصلح «شیخ محمود شلتوت» سخن حق را بر زبان جاری کند، و یا دست کم از مفتی اعظم مصر آقای «شیخ علی جمعه» عقب نیفتد، که با صراحت و شجاعت اعلام کرد:
«برخی اطراف تلاش میکنند که روابط میان شیعه و سنی را تیره کنند و به وحدت میان مسلمانان ضربه بزنند تا از این طریق به اهداف خود دست یابند از همین رو بنده با صدور فتوایی عبادت بر اساس فقه شیعی را جایز اعلام میکنم. باید اعتراف کنیم که شیعیان در حال حاضر از ما پیشی گرفتهاند از همین رو ما میتوانیم با آنان همکاری کنیم؛ زیرا تا وقتی شیعه و سنی یک قبله دارند، تفاوتی میان آنان نیست. شیعیان همواره در طول تاریخ بخشی جدایی ناپذیر از امت اسلامی بودهند. پیروان مذهب تشیع در اصل طایفهای پیشرفته هستند اما برخی افراد وجود دارند که برای ایجاد اختلاف، کتب شیعی بسیار قدیمی را میگردند تا برخی مطالب اختلاف برانگیز را استخراج کنند.»
ولی افسوس که آقای قرضاوی راه را گم کرده و در مسیر دیگری افتاده است، علت و سبب را باید جستجو کرد، آیا پیری و سالخوردگی او را به این روز انداخته است؟ آیا مشکل خانوادگی پیدا کرده است که اعصابش را خرد کرده است؟ آیا شیعه شدن فرزندش علت ماجرا است؟ و آیا پادوان وهابی و سلفی آتش بیار معرکه شدهاند؟ نمیدانم، ولی اینها قابل بررسی است.
آنچه در این نوشته میآید پاسخی است مختصر به برخی نقطه نظرات اخیر وی:
1- آقای قرضاوی میگوید: گسترش مذهب تشیع یک خطر بزرگ به شمار میرود و هویت کشورهای سنی مذهب را زیر سؤال میبرد.
جواب: مذهب شیعه با رویکردی که در طول تاریخ داشته است همواره در موضع مخالفت با حاکمان جور و ستم قرار گرفته و فراز و نشیب خود را داشته است، ولی همواره به عنوان یک مذهب اسلامی و با برخورداری از هزاران نفر از فقیهان، متکلمان، مفسران، و دانشمندان و شخصیتهای برجسته اجتماعی سیاسی جایگاه بلند و رفیع خود را نگاه داشته است، حالا اگر یک مذهب به واسطه توان فکری و صلابت اندیشه و استواری موضع و پتانسیل بالای خود مورد توجه قرار گیرد چرا باید شما را به عکس العمل نامعقول وا دارد؟
فرض کنید یکی از مذاهب چهارگانه پیروان بیشتری یابند، این چه ضرری به پیروان دیگر مذاهب میرساند؟ بالاخره همه در محدوده اسلام و مسلمانان گام بر میدارند و تناقضی وجود ندارد، امروزه مسیحیت با وجود تضاد و دشمنی دیرینه خود با یهود سر آشتی و سازش پیدا کردهاند، چرا ما مسلمانان نباید مذاهب درون جامعه بزرگ اسلامی خود را به عنوان واقعیت موجود بپذیریم، و حق انتخاب را به مردم وانهیم که خود بر اساس مطالعه و با چشم بینا، یکی از مذاهب را انتخاب کنند، و مسائل دینی را بر طبق آن عمل کنند، این کار چه صدمهای میزند؟ و چرا شما را حساس و بر آشفته ساخته است؟
2- او میگوید: ایران همچنان با گامهای بلند در حال پیمودن راه صدور انقلاب خود به کشورهای منطقه است از همین رو باید هر چه سریع تر با این اقدام مقابله کنیم. من به طور کامل مخالف تلاشهای ایران در گسترش مذهب تشیع هستم. ما باید خطرات این تلاش را درک کنیم و در مقابل آن بایستیم.
جواب: ما در وضعیتی قرار گرفتهایم که اگر کلاغ به پرواز در آید میگویند کار ایران است! گسترش تشیع به عوامل گوناگون ـ و بیشتر به عامل درونی خود مذهب ـ مرتبط است، انقلاب اسلامی ایران گرچه جهان را با بیشتر با تفکر شیعی و به خصوص از زاویه سیاسی و حکومتی آن آشنا کرد، ولی واقعیت این است که این انقلاب اسلامی ایران بود که بر سر سفره شیعه نشست و از آن بهره گرفت، عشق مردم به اهل بیت (ع) و حضور ملیونی مردم در مراسم تاسوعا و عاشورا و اربعین سال پنجاه و هفت شمسی، نقش مرجعیت دینی و رابطه متقابل مردم و روحانیت، رهبری بی نظیر و قدرتمندانه و شکوهمندانه و شجاعانه امام خمینی(ره) که مردم او را مرجع تقلید و نایب عام امام زمان (ع) و تبلور خواستههای خود یافته بودند، اینها و عوامل دیگر باعث شد که مردم خود به صحنه بیایند و رژیم ستمشاهی را از ریشه بکنند، ولی با این همه انقلاب ایران به عنوان انقلاب اسلامی و با رویکردی شمولی و فراگیر مطرح شد، گرچه تشیع همان اسلام اصیلی است که ریشه از رسول خدا (ص) و اهل بیت (ع)او دارد.
با این همه رشد تشیع ربطی به دولت ایران ندارد، امروز برای ایران فلسطینیان غزه همانند مقاومان لبنان عزیز و مورد توجه و عنایتند، اصولا مشکل اساسی جهان با جمهوری اسلامی ایران به خاطر موضع گیری آن در رابطه با مسأله فلسطین است، و سی سال است که انواع تحریمها را به جان خریده است، آیا فلسطینیان شیعه هستند که ایران به آن اهتمام میورزد؟ فلسطین محک بسیار خوبی است که سره از ناسره شناخته شود، و مدعیان دروغین از دلسوختگان واقعی جدا شوند، ایران چون مسئله فلسطین را از زاویه اسلامی آن مینگرد به موضع گیری اصولی خود در رابطه با فلسطین پرداخته است، و به هیچ وجه مذهب برای او مطرح نیست. انصافتان کجاست؟
3ـ او میگوید: ما اهل سنت معتقدیم که بر حق هستیم و مذهب خود را بر حق میدانیم اما با این حال تمایلی نداریم که مذهب خود را در میان شیعیان منتشر کنیم، و همچنین تمایل نداریم که شیعه شویم. شما (ایرانیان) باید دست از تلاش خود بردارید.
جواب: ما کاری به ادعایتان نداریم، آنچه مهم است دلیل است، که جای آن در محافل علمی است، و این احتیاج به جنجال رسانهای ندارد، اما این سخن که شما دوست ندارید مذهب و مرامتان در بین شیعه پخش شود سخنی نادرست است، هر ساله ملیونها کتاب و سی دی در میان صدها هزار حاجی و عمره گزار شیعه در شهر مکه و مدینه پخش میشود، در حالی که در بدو ورود کتابهای شخصی شیعیان مصادره میگردد، انگیزه این کار چیست؟
تالیف کتابهای فراوان با نامهای مستعار و با انجام خیانتهای علمی و نسبتهای دروغ و ناروا به شیعیان به چه منظوری انجام میشود؟ اما اینکه شما دوست ندارید شیعه شوید به خودتان مربوط است، هرکس وظیفه و صلاح خود را بهتر میدانید، آنچه که مهم است این است که حجت تمام شود، و هرکس پیرو هر مذهب و عقیدهای که باشد بر اساس منطق و اقامه برهان و دلیل باشد نه تعصب کور، اما سیل شیعه گرایی را باید خود مطالعه کنید؟
آیا احتمال نمیدهید که سالیان دراز حقایق تاریخی را از مردم پنهان نگاه داشتهاید؟ آیا احتمال نمیدهید که برخی از آنچه را که به عنوان عقاید به خورد مردم میدهید با موازین مسلم عقلی مطابق نباشد؟ از همه اینها گذشته شما برای مسلمانان ستم کشیده سنی و شیعه جهان چه کاری کردهاید؟ به هنگام جنگ سی و سه روزه اسرائیل علیه لبنان و حزب الله مقاوم کجا بودید؟ در جنگ بیست و دو روزه اسرائیل علیه مردم مقاوم غزه جه کاری کردید؟
مگر خود شما نبودید که در کشور خودتان مصر مورد بیمهری قرار گرفتید و آقای حسنی مبارک حتى حاضر نشد شما را ببیند و شما را راه نداد؟ آیا جرم ایران و ایرانیان این است که از خود غیرت و جوانمردی نشان داده و برخلاف زمامداران بی غیرت شما شعار دفاع از مردم غزه و همه فلسطینیان سر میدهند و امروز اینگونه مورد بی مهری قرار میگیرند؟
اگر نظام سلطه و استکبار جهانی و آمریکا مخالفت کنند عجبى نیست، ولی عجب از همچون شمایى است که امروز با آمریکا و اسرائیل هم سخن و همنوا و همسو شدهاید، از این حرفها که بگذریم مگر تشیع انحصار ایران است، مذهب شیعه را میتوان قدیمی ترین مذهبی دانست که با ریشه عربی از قلب مدینه منوره به همه جا سرایت کرده است، چرا شما گسترش شیعه را به ایران و ایرانی نسبت میدهید؟
اگر سخن از نقش ایرانیان در مذاهب اسلامی است بزرگان اهل سنت مثل بخاری، ترمذی، مسلم نیشابوری، ابن ماجه قزوینی، حاکم نیشابوری، ابو حنیفه کابلی، طبری، سرخسی، ابو نعیم اصفهانى و هزاران تن از محدثان و فقیهان عجم تبار را باید در ترسیخ مذاهب فقهی و کلامی اهل سنت دخیل دانست، و در مقابل شیعیان عرب تبار مثل اشعریان یمنی را در گسترش مذهب شیعه در ایران باید یافت، اگر سخن از یافتن ریشه عربی وعجمی مسئله است اتفاقا نتیجه بر عکس است! ولی ما مسئله را از دید ناسیونالیستی نمینگریم، آنچه مهم است استواری برهان و صلابت منطق است.
4- او میگوید: ما در همان ابتدا انقلاب ایران علیه جبروت و استبداد را تأیید کردیم اما هنگامی که فهمیدیم این یک انقلابی طایفهای است و برای گسترش نفوذ مذهبی در خارج از سرزمینهای خود تلاش میکند، جا خوردیم و شوکه شدیم.
جواب: این انقلاب هرگز طائفهای نیست، شعار انقلاب از اول این بود: «نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی» و در حرکت انقلابی مردم ایران همه ایرانیان اعم از شیعه و سنی، مسیحی، کلیمی، زردشتی و همه اقوام فارس، عرب، کرد، لر، بلوچ، ترکمن، آذری و... شرکت کردند، اما کشوری که اکثریت مطلق آن را شیعیان تشکیل میدهند بطور طبیعی و بر اساس دمکراسی ملاحظات خود را دارد، که آنچه که رسمی است این است که مذهب رسمی این کشور شیعه اثنی عشری است، ولی طبق قانون اساسی سایر مذاهب آزادی خود را دارند و قوانین مذهب و شریعتشان برای خودشان و در محدوده مناطقشان نافذ و محترم است، و ایران همچون کشورهای اسلامی قوانین خود را بر اساس یکی از مذاهب اسلامی پایه گذارى کرده است.
شمایى که انقلاب اسلامی ایران را طائفهای میدانید من از شما سؤال میکنم که اهل سنت ایران با جمعیتی حدود هفت در صد بیش از ده هزار مسجد دارند، شیعیان عربستان سعودی با بیش از دوازده درصد جمعیت چند مسجد دارند؟ گرچه ما مسجد را برای همه مسلمانان میدانیم و فرقی بین شیعه و سنی در نمازگزارى نیست، ولی بر اساس برخی اطلاعات در مناطق اهل سنت ایران، برای هر پانصد نفر یک مسجد وجود دارد، در حالی که برای شیعیان برای هر هزار نفر تنها یک مسجد آن هم با بودجه مردمی و نه حکومتی ساخته شده است، آیا این انقلاب طائفهای است؟
مگر اعتراض برخی از علما و مراجع دینی ایران را به دولتمردان را نشنیدید که چرا برای شیعیان پاراچنار پاکستان ـ که در طی سالیان اخیر هزاران نفر ایشان توسط عوامل تکفیری و سلفیان به شهادت رسیدهاند ـ کاری نکردهاید؟ در حالی که ایران برای تمامی مسلمانان دربند و ستم کشیده موضع گیرى و حمایت دارد، مگر شما کمک ایران را به افغانستان، چچن، فلسطین و... را فراموش کردهاید؟
5- او میگوید: اگر ایران خواهان روابط طبیعی و دوستانه با کشورهای عربى است، باید این تلاشهای خود را متوقف کند.
جواب: کاش ایشان خود را وارد حوزه دیپلماسی نمىکرد، و به عنوان عالم دینی موضع ارشادی خود را نگاه میداشت، ولی اگر ایشان میخواهد وارد حوزه سیاسی شود جا داشت که به دولتهای مصر و اردن نصیحت میکرد که به خاطر جنایات اخیر اسرائیل علیه مردم بی دفاع غزه وبه خاک و خون نشاندن بیش از هزار و سیصد نفر که بیش از نیمی از ایشان کودک و زن بودند اقدام به بستن سفارت اسرائیل در کشورشان کنند، و دست کم از کشور ونزوئلا که در آمریکای جنوبی و آن سوی کره زمین است، عقب نمانند.
منبع :http://tabnak.ir/pages/?cid=41011